انـــــــــــزوای خــــــــــــــــودم

در انـــــــــــــــزوای خــــــــــــودم با خــــــــــودم عالـــــــــمی دارم...

اما من نسبت به خودم ظالم تر از همه بودم ....

ای کاش های زیادی دارم ، حسرت های زیادی تو دلم هست ....

به هرحال من به نحوی در شرایط الانم قرار دارم که عاجزتر از هرزمانی کاسه ی چه کنم چه کنم دستگرفتم و سردرگم تر از همیشه دنبال نور میگردم...

و میدونی چه چیزی ناامید کننده هست ؟

من به خودم بی اعتماد هستم ، من تبدیل به چیزی شدم که تکیه کردنی نیست .. نمیتونم به خود متکی باشم .

سه شنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۳ | 2:28 | Yakut  | 
Designed by : Black Theme