در انـــــــــــــــزوای خــــــــــــودم با خــــــــــودم عالـــــــــمی دارم...
این تیتر انقدر جذاب هست که بشینم ساعت ها نوشته های مربوط بهش و مطالعه کنم و تو ذهنم زیر و روش کنم که ببینم من درددل میکنم یا تهوع روانی اتفاق میوفته ..
.
.
درسته کاری که من انجام میدم درددل نیست ، حتی تهوع هم نیست .. یک مدل قی کردن های لحظه ای هست که از بخت زیبای من در زمان نامناسب و در کنار اشخاص نامناسب تر اتفاق میوفته ..
مثلا تاریکی های ذهنم و در آنِ لحظه بالا میارم و شخص مقابلم میمونه که چطور این یاکوت سفید سیاه شد ..تناقضات ذهنش و درگیر میکنه..
بعد هم به جای خودداری جهت تکرار نصدن این اتفاق من دور میشم ، از همه جا دور میشم که منجر به خودسانسوری و غیره ها میشود..