انـــــــــــزوای خــــــــــــــــودم

در انـــــــــــــــزوای خــــــــــــودم با خــــــــــودم عالـــــــــمی دارم...

تقریبا هر لحظه ا خودم میپرسم من اینجا چیکار میکنم؟

.

.

.

امروز سر کلاس آناتومی همه داشتن جمجمه میشکافتن ، من یه دست پیدا کرده بودم بغلش کرده بودم داشتم به حرف های چرت و پرت بقیه فکر میکردم 🦦🦦

.

.

.

نمیدونم قراره چطور درس هارو پاس کنم اما خیلی دقیق میدونم که باید ترم بعدی و مرخصی بگیرم .

.

.


Tags  : احوالات دگرگون
سه شنبه ششم آذر ۱۴۰۳ | 12:45 | Yakut  | 
Designed by : Black Theme