انـــــــــــزوای خــــــــــــــــودم

در انـــــــــــــــزوای خــــــــــــودم با خــــــــــودم عالـــــــــمی دارم...

Profile.•. Archive.•. Links.•. Posts.•. Designer

قبلا از دیدن سریال لذت میبردم ، کتاب خوندن من و تا مدت ها از دنیای اطرافم جدا میکرد ، پیاده روی کار مورد علاقم بود ...

الان واقعا هیچی من و راضی نمیکنه ..

صرفا دارم زندگی میکنم و روز ها سپری میشن ..

برای خودم نگرانم ..

امروز بعد از مدت ها اینستاگرامم و دی اکتیو کردم تا از اکن فضای سمی دور بشم .

تصمیم گرفتم دو قسمت از پادکست دکتر مکری و گوش بدم .

به پوستم رسیدگی کردم .

یک قسمت سریال دیدم ، گرچه بسیار طول کشید و خیلی جاها رو ۲xرد میکردم .

فردا باید برم پیاده روی و از راه رقتن به زور هم که شده لذت ببرم.

.

.

.

دکتر میپرسه چی میخوای و چی خوشحالت مبکنه ؟

گفتم بودن با دوستانم موقتا خوشحالم میکنه .

رانندگی کار مورد علاقمه .

اما موقت .

نمیدونم دلم چی میخواد .

خسته و تکیده ...

حتی امیدوار هم نیستم .

راستش از امیدواری،انگیزه ،شادی و غیره دل کندم و تقریبا برای همه چی به زور متوسل میشم . به زور میخوابم ، به زور بیدار میشم ، به زور آماده میشم ، به زور روزم و میگذرونم .

آگاهانه این روزها رو میگذرونم .

هیجانات منفیم زیاده .

هیجان مثبتی ندارم .


Tags  : احوالات دگرگون, روزمرگی
سه شنبه شانزدهم بهمن ۱۴۰۳ | 23:17 | Yakut  | 
.•. Other .•.
About Me

Designed by : Black Theme